«سمیر جعجع» رئیس حزب «القوات اللبنانیه» و از سران جریان ۱۴ مارس در جمعی خصوصی در حضور «ولید جنبلاط» رئیس حزب سوسیالیست ترقی خواه لبنان بر ادامه مقابله با جنبش حزب الله تا آخر خط سخن گفته و تعداد نیروهای خود را به رخ کشیده است.
به گزارش روزنامه لبنانی «الاخبار»، جعجع در این نشست گفته است من ۱۵ هزار جنگجو دارم و قادر به مقابله با حزب الله هستیم، زیرا حزب الله در نتیجه تحولات لبنان و منطقه بسیار ضعیف شده است!
بر اساس این گزارش، جعجع در ادامه گفت که از حمایت آمریکا، عربستان سعودی، امارات و دیگر کشورها برخوردار است و به ادعای او، حزب الله از آن جایی که ضعیفتر از هر زمان دیگری است، ناچار به امتیازدهی است. جنبلاط با حیرت از این جلسه خصوصی خارج شد و به برخی از دوستانش گفت این ها نشان های خطرناکی از فتنه جنگ داخلی و طرحی است که برای لبنان آماده شده و اوضاع بدتر خواهد شد.
البته اظهارات سمیر جعجع مسبوق به سابقه است. در ماه می ۲۰۰۸ جعجع در دیدار با «میشل سیسون» سفیر وقت آمریکا می گوید آمریکا مطمئن باشد که القوات اللبنانیه 7 تا 10 هزار نیروی آموزش دیده دارد و آماده جنگ با حزب الله است. جعجع از سفیر آمریکا در خواست حمایت و ارائه سلاح کرده بود. جریان این گفتگو در یکی از ایمیل های فاش شده سیسون توسط ویکیلیکس منتشر شده است.
به گفته برخی محافل داخلی لبنان، اظهارات اخیر جعجع جای تعجب ندارد، چون لبنان در مرحله اجرای نقشه مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا قرار دارد. به گفته این محافل نقشه پمپئو برای تسلیم کردن لبنان از ۲۰ ماه قبل آغاز شده است و 2 مرحله آن یعنی خلأ سیاسی و فروپاشی مالی و اقتصادی اجرا شده و اینک در انتظار مرحله سوم یعنی درگیری نظامی هستند.
به نظر می رسد طراحی غرب با محوریت فرانسه و آمریکا برای مدیریت صحنه داخلی لبنان وارد مرحله حساسی شده است. مهمترین مانع این پروژه وجود مقتدارنه حزب الله و سلاح آن است که تا کنون موفق به مقابله با آن نشده اند.
سناریوی محور غرب به طور جدی از زمانی آغاز شد که ناکارآمدی و فساد مالی نهادینه مرتبط با جریان 14 مارس در این کشور موجب اعتراضات مردمی شد و نهایتا دولت سعد حریری کناره گیری کرد.
دولت بعدی یعنی دولت «حسن دیاب» هم مستعجل بود، چون به دنبال انفجار مهیب بیروت و فشارهای جریان 14 مارس استعفا کرد.
پس از انفجار بیروت، امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه فعالیت های خود را در لبنان افزایش داده و در صدد اعمال نفوذ بیشتر در این کشور با هدف روی کار آوردن دولتی همسو و مهار حزب الله می باشد.
از طرفی، طرح ترسیم مرزها دو طرف از دیگر طرح هایی که اخیرا مطرح شده است. هدف از طرح این مساله، سوق دادن لبنان به سمت عادی سازی مناسبات با رژیم صهیونیستی در چهارچوب طرح معامله قرن است که امارات متحده عربی و بحرین پیشگام آن بوده اند.
ظاهرا قرار است با حل و فصل نقاط اختلافی مانند مزارع شبعا دستاویز وجود سلاح در دست حزب الله را از بین برده و در قالب قطعنامه 1559 به خلع سلاح این حزب بپردازند.
از سوی دیگر، غرب به اجرای سناریوهای مختلفی می پردازد که عمدتا جنبه تبلیغاتی و روانی دارد. اظهارات سمیر جعجع هر چند به شکل آشکار و رسمی بیان نشده، اما نقل قول آن توسط ولید جنبلاط نشان می دهد گزینه فشار بر حزب الله تا حد تهدید درگیری نظامی در دستور کار طراحان غربی قرار گرفته است.
قطعا هر گونه رویارویی نظامی با حزب الله ریسک بزرگی است که هیچ یک از گروه های رقیب تمایلی به آن ندارند، زیرا ضمن آن که از توانمندی های حزب الله در هراس هستند، نگران ورود لبنان در چرخه ای از جنگ های خونین داخلی هستند که فرجامی بسیار تیره و تار خواهد داشت.
بنا بر این اظهارات سمیر جعجع را باید در قالب علمیات روانی علیه حزب الله و زمینه سازی برای مهار این جنبش با کمک خارجی در جهت اجرای پروژه مکرون و دخالت آمریکا ارزیابی رد.
در سطحی فراتر، فشار بر حزب الله را می توان در قالب پروژه فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران تفسیر کرد که ترامپ در واپسین دوره ریاست جمهوری خود تلاش دارد حلقه های این فشار را کامل کرده و به زعم خود دستاورد تازه ای برای انتخابات آتی کسب کند.
اشاره جعجع به ضعف حزب الله حاکی از هم پوشانی فشارهای مختلف است، به ویژه تحریم های شدید اقتصادی علیه حزب الله و حامی اصلی آن یعنی جمهوری اسلامی که آمریکا و متحدانش را به این جمع بندی رسانده که محور مقاومت به دلیل مضیقه مالی، توان فعالیت های گذشته را ندارد؛ غافل از آن که ظرفیت های مقاومت فراتر از آن است که با این گونه فشارها و به ویژه جنگ روانی دچار ضعف و رکود شود.